فردا که روز جمعه ی قدس است مسلمین

با گام استوار و به تکبیر آهنین

بر فرق صهیونیسم فرودآورید مشت

وحدت بود زمینه ی آن فتح بس مبین

فریاد خالصانه ی پاکان روزه دار

توفنده تر اثر کند از رعد آتشین

یادش بخیر باد امامی که روز قدس

از ابتکار او شده کوبنده این چنین

فرمود: سیل می برد این جمع خیره را

یک سطل آب اگر که بریزند مسلمین

آری ز قطره هاست که دریا شود پدید

بنیان کن است قدرت امواج پر طنین

امروز هم ز حنجر رهبر همان خروش

ره را نشان دهد که بود راه ما همین

در این نبرد نیست هدف چند مشت خاک

نبود فقط اراده ی ما فتح سرزمین

قدس است قبله گاه نخست نماز ما

اقصا و حول اوست چو ناموس اهل دین

مقصد ز روز قدس جز اسلام هیچ نیست

رمز مقاومت بود این «محو غاصبین»

ماه قرآن شب به شب گردد چرا باریک تر

بار دیگر می شود شب های ما تاریک تر

لیلة القدری که روشن تر بُد از شمس الضحی

رفت و ما ماندیم و از شب روزها تاریک تر

***

باور کنیم ماه خدا رو به رفتن است ؟

باور کنیم پنجره ها رو به بستن است؟

بوی حلول عید رسد باز بر مشام

عنقای قدس بر سر ما در نشستن است

بشنو چسان ز تیر دعای سحرگهان

قفل فریب در تب و تاب شکستن است

زنجیر معصیت که به پای خلوص بود

بنگر که حلقه حلقه به دست گسستن است

در آبشار رحمت او قلب و روح و جان

با اشک شوق در سر و سامان شستن است

با میهمان خانه ی خود میزبان نگر

بی وقفه آیه آیه به گفت و شنفتن است

یا رب بیا و تا همه جا دست من بگیر

یعنی رها مکن که مرا خوی رفتن است

کتاب ما همه درس هدایت است و حیات

بجز به همره عترت مجو صراط نجات

بسان کشتی نوح است عترت از این رو

در این سفینه درآ با ترنم صلوات

***

فرمود پیمبر سخنی چون دُرِ غلطان

مانَد ز من از بهر شما عترت و قرآن

از هم نشوند این دو جدا تا به قیامت

گمره نشود هر که بوَد همره آنان

***

قرآن ! به ما ز لطف نگاهی دوباره کن

با نور خویش تیرگی جهل چاره کن

ما را رسان به منبع انوار قدر خویش

هر پرده ای که ستر و حجاب است پاره کن

***

این صبح صفای قدر با خود دارد

از آب بقای قدر با خود دارد

باشد صلوات ، دردها را درمان

اکسیر شفای قدر با خود دارد

***

یا رب به ما نشاط دعای سحر بده

نور دل و بصیرت و چشمان تر بده

بر ما ببخش آنچه خطا بینی ای کریم

ما را ثواب لیله ی قدری دگر بده

***

امشب که شب قدر بود قدر بدان

قرآن و دعا و سوره ی قدر بخوان

کن هدیه به پیشگاه مهدی صلوات

بر درگه یار تا سحرگاه بمان

***

این صبح با نشاط پس از چند شام قدر

سرشار گشته از برکات تمام قدر

بفرست بر محمد و بر آل او درود

تا بخشدت خدا به دو عالم مقام قدر

***

غشنی فی رحمتک یا رب در این ماه تمام

عصمتم بخش ای که نعمت داده ای بر خاص و عام

بر محمد با تمام آل اطهارش درود

کن قبول از ما به هر کمبود و نقصان والسلام

***

شکر خدا که ماه خدا سی تمام شد

سی روز و  شب سراسر این بار عام شد

یک روز هم عنایت رب کم نشد ز ما

دلها ز فضل و رحمت حق شادکام شد

***

روز سی ام  ماه سراسر برکات

یا رب به کتاب و عترت و این لحظات

با عفو عمومی ات بده عیدی ما

بفرست به هر گذشته ی ما صلوات

***

میهمانان خدا سفره ی قرآن باز است

بهره گیرید که سرشار ز رمز و راز است

وه چه زیباست ترنم به نوای صلوات

لحظه ی دیدن قرآن که بهین آغاز است

***

رمضان است و ماه فیض و برات

گاه سنگینی همه حسنات

وقت همخوانی کلام خدا

چیست ذکری نکوتر از صلوات

***

ماه رمضان فصل عروج است و ن ب ات (نشاط.بیداری.آگاهی.تقوا)

شستن تن و جان به چشمه ی آب حیات

جویی برکت گر ز تمام لحظات ؟

بفرست پیاپی به محمد صلوات

***

ذکرصلوات درسی از قرآن است

سرشار کتاب حق از این عنوان است

بفرست به رخسار محمد صلوات

زیرا صلوات رحمت رحمان است

***

قرآن مجید است بهار صلوات

گفتار خدا بود شعار صلوات

ذکر صلوات را ز لب دور مکن

برگیر صفا ز سایه سار صلوات

***

اینک رمضان که سرور هر ماه است

هنگام تلاوت کلام الله است

همچون صلوات نیست ذکری بهتر

ذکر ملک است و صادر از الله است

***

ما ز قرآن بریم درس حیات

هم به عترت زنیم دست نجات

تا که اعمال مان قبول افتد

بفرستیم روز و شب صلوات

***

بنام او که بود رهنمای راه نجات

کتاب حکمت او نور و رحمت است و حیات

بیا و صحن زمین و زمان معطر کن

به پای عترت و قرآن نثار کن صلوات

***

به به چه مصفاست بهار قرآن

جان را بنوازد ز نسیم رحمان

بنشان به نوای خوش نهال صلوات

تا غنچه ی لب شسته شود زین باران

***

باشد خدیجه مادر والامقام ما

بر حضرتش هزار هزاران سلام ما

همراه هدیه ی صلواتی نثار او 

گوییم تسلیت به حضور امام ما

***

این ماه خدا عجب صفایی دارد

شب تا سحرش شور خدایی دارد

با هر نفسی هر که فرستد صلوات

در حشر ز هر رنج رهایی دارد

***

بین همه اذکار و دعا و حسنات

گشتیم و ندیدیم به قدر صلوات

این نکته رسیده از جناب «بهجت»

پس هدیه کنیم بار دیگر صلوات

***

ماه رمضان است بخوان قران را

با نور خدا صفا بیفزا جان را

زینت بده بر تلاوتت با صلوات

ذکر صلوات بشکفد ایمان را

***

قرآن که بود عروه ی وثقای نجات

سرشار ز نور و  رحمت است و برکات

ناطق نبود مگر به عترت ، قرآن

بر عترت و قرآن مطهر صلوات

***

هر آیه ی قرآن خدا را صلوات

در ماه خدا مهر ولا را صلوات

امروز که میلاد حسن سبط نبی است

ماه گل روی مجتبی را صلوات

***

جز ولایت در تمام هست و بود

نعمتی بالاتر از بعثت نبود

شاهدم آیات قرآن کریم

عاجزم از شکر این لطف عمیم

روی دوش دوستان گشته همچون کهکشان

یک طرف خورشیدها می درخشد هم چنان

بس ستاره هر طرف سوی ما چشمک زنان

               ارتقاء رتبه هاصد مبارک بر شما

لوح ها را کرده امضا آل هاشم تک به تک

وجه شیرینی به همراهش به عنوان کمک

بهر آن امضا و پاکت می زند دل ها چه لک

کاش می بودی دوساله گاهِ ترفیع ای فلک

                ارتقاء رتبه ها صد مبارک بر شما

سازمان با آل هاشم جلوه ای دیگر گرفت

پرسنل با قوتی نو باز ، بال و پر گرفت

پیش ازین خوش بود و اینک شوکتی برتر گرفت

این مراسم هم به دورانش شکوه از سر گرفت

                ارتقاء رتبه ها صد مبارک بر شما

ای که با ترفیع ، بالاتر نهادی یک قدم

بهر ترفیع حقیقی کن تلاش افزون ، نه کم

ارتقاء روح انسان است اصل این همم

پیشرفت ات را نمایم آرزو از ذوالکرم

                ارتقاء رتبه ها صد مبارک بر شما

در نماز خود ادا نیت نمایم یا قضا ؟

می درخشد بس که بر این شانه ها خورشید ها

شب بود یا روز ؟ هم خورشید و هم استاره ها !

سور را نازم که هم باشد غذا  هم ، شد ادا

                ارتقاء رتبه ها صد مبارک بر شما

همقطار من شنیدم ز ین گلستان می روی

زین گلستان از چه ای یار دبستان می روی؟

خوشتر از اینجا کجا دور از رفیقان می روی ؟

گرچه حق داری اگر بیرون ز تهران می روی

                 ارتقاء رتبه ها صد مبارک بر شما

---------------------------------------

اسامی و جزئیات ادامه دارد.....................

پرچم قرآن و دین پاینده گردید از شهید

مکتب و احکام و آیین زنده گردید از شهید

نام و یاد و راه و پیغام شهیدان جاودان

زنـده بـادا یـاد یـاران شهیـد طـالقـان

روح فلاحی که دارد ارتش از او افتخار

گویدت :  سر می دهد مرد عمل ، جای شعار

کیست فلاحی ؟  امیرِ ارتشِ صاحب زمان

مردِ ایمان ، مردِ حق ،  مردِ نبردِ بی امان

آن ولیُ الله  و  جُندُ الله را فرمان روا

گر چه سرلشگر ، ولی سربازِ دین بی ادّعا

جانِ پاکش در کفِ اخلاص ، در میدانِ رزم

مقتدر ، مومن ، مصمّم ، با بصیرت وقتِ عزم

با ولایت همقدم ، مجذوب و منصوبِ امام

با شهیدان همسفر ، سیمرغ جنّت یک کلام

یاور و  همسنگرِ سیّد علی  ، در جبهه ها

در هـوای کربـلا بود و شهادت ، سال ها

برکشید از سینه ، عمری نغمه های یا حسین

پر کشید آخر ، به معراج شهادت با حسین