گر که خواهی جسم سالم ای پسر! «ورزش بکن»
با نشاط و شور باشی همسفر «ورزش بکن»
عقل سالم در تن سالم بود این را بدان !
شادمانی را به ارزانی بخر «ورزش بکن»
قوّت و قدرت به جسم و جان ز ورزش می رسد
معنویّت ، ورزش روح بشر «ورزش بکن»
ورزشی کز آن شود روحت شکوفا ورزش است
تا که روحت اوج گیرد بیشتر «ورزش بکن»
آن امام جمعه را دیدم پس از تسبیح صبح
بود پایش در رکاب و نغمه گر : «ورزش بکن»
وان مدیر حوزه ی علمیه شب بعد از نماز
می دوَد یکساعت و نیمی دگر «ورزش بکن»
کوه پیمایی کند «رهبر» در این سنّ شریف
پس به هر سنّی که باشی ؛ مستمر «ورزش بکن»
«دوست دارم اهل ورزش را...» بوَد لفظ «امام»
بشنو این زیبا سخن از راهبر «ورزش بکن»
ورزش با اسب و تیراندازی و دیگر شنا
بوده رسم مسلمین در بحر و بر «ورزش بکن»
چون نمازت هیچ عذری نیست بر ترک اش قبول
هر کجا باشی ، سفر یا در حضَر «ورزش بکن»
من نمی گویم ؛ پیمبر از خدا فرموده است :
امر یزدان است ، این فرمان ببَر ، «ورزش بکن»
حکم ورزش را به قرآن در «اَعِدّوُا» گفته حق
هان تو ای فرزند قرآن ، سر بسر «ورزش بکن»
نیست ورزش بازی بیهوده یا آزار خلق
با اصول علمی فنّ و هنر «ورزش بکن»
با طناب و تور و توپ و وزنه و میل آشنا
با دو پا و دست و بازوها و سر «ورزش بکن»
تا توانی دور باش از زشتی و سیگار و دود
بر لب قلیان منه لب ، الحذر! «ورزش بکن»
از کسالت ، تنبلی ، سستی ، نخیزد غیر شرّ
با سلاح خیر ، بنیان کن ز شرّ «ورزش بکن»
نرمش و ورزش به پیران هم جوانی می دهد
بهر حفظ مفصل و قلب و کمر «ورزش بکن»
تا سلامت باشی و ایمن ز هر نقص و بدی
با طراوت باش و هنگام سحر «ورزش بکن»
ای که در ارتش به تن داری لباس افتخار
تا قوی باشی به هنگام خطر «ورزش بکن»
فرّ نیروی مسلّح ، قوّت و آمادگی است
پس بیفزای این شکوه و مجد و فر «ورزش بکن»
بوده تفریح شهیدان ، ورزش اندر جبهه ها
شادی روح سفیران ظفر «ورزش بکن»
مانده ورزش از جوانمردان و نیکان یادگار
ای که هستی وارث شیران نر «ورزش بکن»
بس کن این شعروشعار و بگذر ازحرف ای «پیام»
راست می گویی ؛ بیا جان پدر ! «ورزش بکن»
باز ماه ربیع و فصل سرور
بار دیگر رسید از ره دور
* * *
شادی اهل دین مبارک باد
وحدت مسلمین مبارک باد
خاطرات جمعه هایم سال ها
رحل و قرآن بود و «مسکین» و دعا
صبح ها با چارده شمس حیات
عصر با آهنگ زیبای «سمات»
سال ها «مسکین» به ما استاد بود
رفت و فهمیدیم کز اوتاد بود
همنفس با نام مهدی جان او
نوجوانان جمله فرزندان او
بر همه استاد قرآن، نیم قرن
چون پدر بهر جوانان، نیم قرن
« علّم القرآنَ بالصوت الحسن
فوق آلافٍ مِن اَبناء الوطن »
کار او تعلیم بود و تربیت
مکتب از او یافت شور و تقویت
نسل ها پرورده ی دامان او
خوشه چین مکتب قرآن او
صد هزاران یار ناب انقلاب
گشته تابان زین درخشان آفتاب
بس شهیدان ، حاصل این مکتب اند
کهکشانی نور و نجم و کوکب اند
بیشتر از یکصد و پنجاه نور
سوره ی نور است یا سینای طور
آری آری آنچه خواندی در سمات
در تجلی کرد رو در این حیات
این شهیدان در تمنای جمال
یک به یک در طور سینای وصال
محو و مات قرب « عند ربهم»
«لیتنا» از ما و «اَلحِقنا بهم»
اسوه ی او صاحب «خلقٍ عظیم»
فخر او ، مسکین خلاّق رحیم
هم حسینی بود او هم زینبی
عالمی عامل ، ولایی ، مکتبی
سینه اش پر سوز از نام حسین
شعله ور از سوزش کام حسین
جسم پاکش گر چه از ما دور شد
روح او ، پیوند ما با نور شد
هست با ما در تمام جمعه ها
همره هر صوت قرآن و دعا
تا که این بیرق بوَد در اهتزاز
با نوای «یا حسین» و با «نماز»
نام «مسکین» است نامی ماندگار
چون خدایش داده عزّ و افتخار
برتر از «الوند» در این سرزمین
هست نام اهل قرآن مبین
شافع او «چارده معصوم» باد
با شهیدان روح او مرحوم باد
آن شهیدانی که خورشید ره اند
رهنمای ما به کوی «الله» اند.
...........................
...........................
در مراسم بزرگداشت چهلم پیرغلام حسینی پیشکسوت قرآنی و مؤسس جلسات چهارده معصوم پنجاه ساله همدان مرحوم استاد محمد رحیم مسکین تقدیم شد.
یک چند نکردیم محاسن کوتاه
گفتند: شدی سیدحسن نصرالله ؟
هیهات که چون منی به گَرد ش برسد!
« لا حول و لا قوة الا بالله »
پیک اجل از راه رسد لحظه به لحظه
بشنو ، ملک صور دمد لحظه به لحظه
می کوش به اندوختن توشه که هر دم
بر کوچ تو هشدار دهد لحظه به لحظه
*
از خدا خواهم دلت را شادمان
سینه ات روشن به رنگ آسمان
هم لبت خندان و هم عمرت بلند
در پناه حضرت صاحب زمان
*