آید به مشـام ، بوی خوش طعمِ هلیم در بیست و یکِ بهـار ، همراه نسیم
از بهـر خداحافظی اش «انگـوتی» گسترده چنین بسـاط تکریم و نعیم
|
دوستان ، این هلیم * خوردن داشت بلکه حتی به خانه بردن داشت بعد از آن عهد «آش و نوشابه»* این فضا رنگی از فسردن داشت ولی امروز این طلسم شکست گرچه یک عمر دل شکستن داشت سور ، بیمار و مردنی شده بود یا به زودی خیال مردن داشت همه ترفیع ها ، بدون صدا بی خبر ، آنکه عزم رفتن داشت نه ز صبحانه ای خبر، نه ناهار نه کسی قصد سور دادن داشت ناگهان ، قهرمـانی از تُرکان کرد کاری که الحق احسن داشت پیشکسوت «جواد انگوتی» زد رکوردِ هر آنکه قبـلاً داشت گشت سرهنگ و با سی ویک سال حالی اکنون که قصد رفتن داشت همه ی سروَران و یاران را که در این سال های بودن داشت تا خداحافظی کند ز همه کرد مهمان ، چو شوق دیدن داشت پس حلالش کنید با «صلوات» با صدایی که بس شنیدن داشت روزه ، دارد ثواب در «شعبان» ولی امروز ، روزه خوردن داشت روز میلاد «حضرت عباس» جلوه ای شادتر ز گلشن داشت یاد «صیّـاد» هم گرامی باد آن شهیدی که عشق میهن داشت من چه گویم؟ شما خود اُستادید غنی از هرسخن که چون من داشت بُـرد ، با آن کسی است در ایّام که امورش به خیر ، مُتقن داشت هدیه ی من همین و ختم کلام با سـلام و دعـا مزیّن داشت ربّنـا عـاقبت بخیـری را کن نصیب همه دراین دنیا = 21/ فروردین/ 1398 ش برابر با چهارم شعبان المعظم 1440 ق = * همکارعزیزمان با صبحانه هلیم سفارشی از همکاران پذیرایی مفصلی کرد * اشاره به خاطره ای بین همکاران است.
|
دو باره سال نو رسیده از راه = سر زده فصل غنچه های دلخواه =
ز نور قرآن و بقیت الله = به شادی مقدم بهترین ماه =
بگو به یاران ، سال نو مبارک
شادی امسال بود دو چندان = نعمت حق گشته به ما فراوان =
طلوع کوثر و بهار و باران = سال نکو ، ببین در این بهاران =
بر اهل قرآن ، سال نو مبارک
به سازمان عین سین و یاران = به آل هاشم و بزرگواران =
امیر و افسر و درجه داران = معاون و مدیر و همقطاران =
به جان نثاران ، سال نو مبارک
معممین ، عید شما مبارک = نظامیان ، عید شما مبارک =
پایوران، عید شما مبارک = وظیفه گان، عید شما مبارک =
به کارمندان ، سال نو مبارک
رهبر فرزانه ، ولی ِّ هادی = از همگان خواست به خیر و شادی =
اقدام ، یعنی عمل جهادی = مقاومت به جنگ اقتصادی =
گوش به فرمان ، سال نو مبارک
به عرصه ی دانش و دین برتری = عزت و سرفرازی و سروری =
شوکت و اقتدار و خود باوری = بجوی در اطاعت از رهبری =
ملت ایران ، سال نو مبارک
سال نو رسید از ره / گَردِ کینه از دل شُست
باران صفا بارید / سبزه ی محبّت رُست
عید آمد و زد فریاد = سال نو مبارک باد
سرکه و سماق و سیر / سیب و سنجد و سنبل
آمد سمنو در پی / با عطر و شکوه گل
بلبل زده بانگ شاد = سال نو مبارک باد
سر زده بهارانِ / پنج و نود و سیصد
از هزاره ی دوم / بعد هجرت احمد
بر احمد و بر اولاد = سال نو مبارک باد
فصل غنچه و گُل هاست / پرشکوفه بین صحراست
شادمان همه دل هاست / ماه مولد زهراست
با چنین پیام شاد = سال نو مبارک باد
از تمام نعمت ها / نعمتی کجا بر تر ؟
کز عنایت یکتا / شد عطا به ما کوثر
گل شکفت از این میلاد = سال نو مبارک باد
از مقدم صدّیـقه / عالم شده نورانی
قلب شیعیان گشته / سر به سر چراغانی
ختم الانبیا دلشاد = سال نو مبارک باد
به به چه بهاری شد / سر تا بقدم نعمت
آید رجب و شعبان / ریزد ز سما رحمت
صد شکر بر این امداد = سال نو مبارک باد
چون پیام ما امسال / اقدام و عمل باشد
جنگ اقتصادی را / پس مقاومت باید
پند رهبرم در یاد = سال نو مبارک باد
یا رب لب ما خندان / با ظهور مهدی کن
آل هاشم و یاران / ما را همه یاری کن
عیدی بده بر آحاد = سال نو مبارک باد
فکرتازه ، حال خوش / ارمغان نو روز ست
هرکسی چنین باشد / روزش همه پیروز ست
دوری ، اگر از افساد = سال نو مبارک باد
به روز نخست رجـب ، مـاهِ مـولا
به « دهقـان » ، خـدا دختری داده زیبـا
+++
قدومش مبارک ، به « بیست و دویِ / دو »
چه ناز و چه شیرین ، بهشت است و « حُسنـا »
+++
الهی که صـدسـال مانَد ، به شادی
بـوَد در پنـاه عنـایـات زهـرا «س»
1392/2/22
صبحانه ای که گشته مهیا در این فضا
سور سرور چیست ؟ بگویید : مرحبا !
هرچند سفره نیست سیاسی ، ولی دهد
یک گوشه طعم گرم و خوش «اکرمی نیا»
حقـاً که این ولیمه سزاوار خوردن است
زیرا که خرج کرده «سزاوار» هم سزا
طعمی دگر به حلق و در ین حلقه غایب است
چونانکه «مهدوی» به سفر رفته و صفا
گویا که مزه های دگر نیز می دهد؟
اما منم جدید و نگفتند نام ها !
آری! «ابوتراب» فراموش گشته بود
با آش نیست معجزه ای بیش از ین مرا !
گوید : امیر طاهری، این آش چون کم است
هجوش بگوی تا بدهم هدیه ای تو را
الحق که چند قپّه و یک آش؟! نوبر است
شاید هنوز جوجه نداده اند مرغ ها ! ؟
طعمی دهد مگر که به سوهان قم رسد ؟
با طعم «جوشقانی» اگر هستی آشنا
از هرکه هرچه هست ، خدایا قبول کن
ترفیع بعد کاش ، رسد تا ناهار ما !
1390.12.3
مژده آمد که در مهِ خرداد
گلِ سرخی خدا به « احسان» داد
*
نام این هدیه ی الهی را
بس که زیباست«یاسمین» بنهاد
*
گو به « پیرِ محمدی زاده »
هنرت را بنازم ای استاد
*
باغت آباد با چنین ثمری
قدمش در رجب مبارک باد.
*
1392
دعا بکن که حلالت کنم نذیر صفائی
خوشا به حال تو و همرهان کرببلائی
بلا نبینی الهی ، در این مسیر الهی
خود تو گر چه بجان بنی امیه بلائی !