دیده ها بر ره است و محو نگاه / می رسد موکب ستاره و ماه
حاجیان چون ستاره برگشتند / پاک و پاکیزه از هر آنچه گناه
برتر است از فرشتگان حاجی / در مقام و مکان و عزت وجاه
چون ملک نیست در عمل مختار / ولی این ، گشته چون ملک دلخواه
می زند بوسه صد هزار ملک / پای این حاجیِ رسیده ز راه
پس بگویم ز عمق جان تبریک / ز قبولان شماردت «الله»
آمدی از زیارت حرمین
بینمت باز در مزار «حسین»
خیرمقدم که حاجیِ مأجور / بازگشت از حریم مهبط نور
آمد این میهمان حضرت حق / با صفای دل و سری پر شور
می نوازد مشام را بویی / که شمیم ولا در او مستور
بوی عطر مدینه می آید / از همین جا نه از کرانه ی طور
دستِ پُر باز گشته حاجی ما / دست خالی ، که آید از ره دور؟
چیست سوغات این سفر ، یاران؟ / رحمت و معرفت ، هدایت و نور
بنِگر بر تن اش غبار بقیع / هست پیدا هنوز و گَرد عبور
در منا از منی ، رها گشته / جُسته در مشعر، اعتلای شعور
پیکرِ بد نهاد شیطان را / کرده با سنگسارِ رمی ، به گور
سر پیِ بندگی سپرده به تیغ / بُرده قربان به پیشگاه غفور
بر سر کوی او به سعی و طواف / گشته ، تا ره بَرَد به فیض حضور
حاجیان باد ، حج تان مقبول / این زیارات و سعیکم مشکور
آمدی از زیارت حرمین
بینمت باز در مزار «حسین»