تبریز شهر شعر و شعور و ترانه هاست
مهد فنون و مرکز دل های با صفاست
صحبت چو می کنند ز شیرینی زبان
قند و عسل چکیده فراوان به کوچه هاست
نوقا، پنیر، مسقطی و کیف و کفش چرم
سوغات صادراتی از این سوق پر بهاست
عیدغدیر همره یاران روان شدیم
از بهر دست بوسی مردی که بی ریاست
سید محمدِ تقیِ آلِ هاشم آن
وارسته ای که بر همه تبریز رهنماست
عقد اخوّ تی کند اجرا که ماندگار
پیوندهای جامعه با عرش ، سال هاست
بانگ قَبِلتُ از همه ، تصدیق قلب توست
دستت نشان دهد که کجا خانه ی خداست
جاری است رفت و آمد مردم به سانِ رود
دریاست او که این همه امواج از او به پاست
ما را دعای خیر سحرگاهی ات بس است
هر چند دست نسل علی منبع سخاست
ذی حجه است و هر شب و روزش چو هل اتی
شایسته ی هزار هزار آن چنان عطاست
ماه هزار هدیه ی قرآن به اهلبیت
پیوند فاطمی علوی ، ماه انّما ست
ذی حجه ماه شادی اولاد فاطمه است
ماه سرور شیعه ی شیدای مرتضاست