صبحانه ای که گشته مهیا در این فضا
سور سرور چیست ؟ بگویید : مرحبا !
هرچند سفره نیست سیاسی ، ولی دهد
یک گوشه طعم گرم و خوش «اکرمی نیا»
حقـاً که این ولیمه سزاوار خوردن است
زیرا که خرج کرده «سزاوار» هم سزا
طعمی دگر به حلق و در ین حلقه غایب است
چونانکه «مهدوی» به سفر رفته و صفا
گویا که مزه های دگر نیز می دهد؟
اما منم جدید و نگفتند نام ها !
آری! «ابوتراب» فراموش گشته بود
با آش نیست معجزه ای بیش از ین مرا !
گوید : امیر طاهری، این آش چون کم است
هجوش بگوی تا بدهم هدیه ای تو را
الحق که چند قپّه و یک آش؟! نوبر است
شاید هنوز جوجه نداده اند مرغ ها ! ؟
طعمی دهد مگر که به سوهان قم رسد ؟
با طعم «جوشقانی» اگر هستی آشنا
از هرکه هرچه هست ، خدایا قبول کن
ترفیع بعد کاش ، رسد تا ناهار ما !
1390.12.3